پاسخ: بورس تهران اين روزها با توجه به ورود نقدينگي جديد و ركود بازارهاي موازي دوران پررونقي را سپري مي‌كند. اين مساله همزمان با رشد حجم معاملات، زمينه افزايش تحرك و تشديد نوسانات قيمت سهام را نيز فراهم كرده است. البته در خصوص چشم‌انداز آينده بازار بايد در نظر داشت با توجه به تجربه رالي پرشتاب صعودي ناشي از واکنش شدید بورس تهران به روند احياي اقتصاد جهاني (به ويژه در بازار مواد و كالا)، جذابيت قیمت‌های کنونی سهام برخي شركت‌ها برای سرمایه‌گذاری كوتاه مدت كاهش يافته است. این در حالی است که در نقطه مقابل، فعالیت با دید بلندمدت در شرایط فعلی كماكان با پتانسيل‌هاي بالقوه‌اي همراه است. به طور کلی، درگیر شدن در فرآیند نوسان‌گیری در بازار سهام علاوه بر نیاز به مهارت و دقت زیاد و لزوم ارتباط نزديك با معامله‌گران شركت‌هاي كارگزاري، اضطراب مضاعفی را بر فرد تحمیل مي‌کند و در صورتی که ‌درصد بزرگی از کل سرمایه به اين استرات‍ژي اختصاص یابد، اغلب نتیجه مطلوبی را عاید سرمایه‌گذار نمي‌کند. نوسان‌گیری باعث مي‌شود مبالغی تحت عنوان کارمزد، مالیات و ... پرداخت شوند که هر چند ممکن است کوچک به نظر برسد، اما با تکرار این روند، تبدیل به ارقام هنگفتی در بلندمدت مي‌شوند. یک سرمایه‌گذار بنيادي سعی مي‌کند با استفاده از دانش خود یک ارزش‌گذاری بر سهام شرکت انجام داده و سپس ارزش مورد محاسبه را با قیمت روز سهام مقایسه ‌کند. در صورتی که قیمت به نحو معناداری زیر ارزش ذاتی قرار داشته باشد، سهم را مي‌خرد و وقتی بازدهی مورد نظر را کسب کرد از سهم خارج مي‌شود. در چنین روشی معمولا یک «حد ضرر» نیز تعریف مي‌شود که در آن شخص سرمایه‌گذار با توجه به احتمال نادرست بودن ارزش‌گذاری و تحلیل خود، کف قیمتی را مشخص مي‌کند که در صورت نزول شدید سهام یک شرکت، اقدام به فروش کند. به همین ترتیب هر گاه ارزش‌گذاری انجام شده نتواند قیمت کنونی سهم را توجیه کند، سرمایه‌گذار مزبور از ورود به سهم حتی با وسوسه استفاده از نوسان کوتاه مدت اجتناب مي‌کند. این در حالی است که نوسان‌گیران معمولا هدف قیمتی مشخصی برای خرید و فروش ندارند و ممکن است تنها با مثبت شدن روند قیمتی یک سهم آن را خریده و در روند منفی، آن را بفروشند. فردی که با نوسانات بازار همراه است، قیمت‌های لحظه‌ای و صف‌های خرید و فروش را دنبال مي‌کند و تصمیمات خود را نیز بر همین مبنا اتخاذ مي‌کند. در حقیقت مي‌توان گفت تفاوت اصلی در اینجا این است که معاملات سرمایه‌گذاران حرفه‌ای براساس رشد یا کاهش ارزش برآوردی آنها از سهام یک شرکت انجام مي‌شود؛ اما نوسان‌گیران در روشی معکوس، بر اساس رشد یا کاهش قیمت سهم تصمیمات خرید و فروش را اتخاذ مي‌کنند. سخني در بین این طرفداران اين گروه بسيار شنيده مي‌شود که مي‌گوید «هر چند صنعت يا شركت X موقعيت مناسبي دارد، اما هنوز موقع خريد سهام آن فرا نرسیده است». البته پشتوانه استدلالی این جمله به روند کنونی معاملات سهم یا صنعت در بازار متکی است. این سرمایه‌گذاران اغلب پول خود را از یک سهم به سهم دیگر جابه‌جا مي‌کنند و به واسطه فقدان تحلیل از ارزش ذاتی، با یک فاز تاخیر به جرگه صف‌های خرید و فروش مي‌پیوندند. بدین ترتیب در وارد شدن به یک سرمایه‌گذاری مناسب دیر عمل مي‌کنند (چون منتظر جو بازار هستند) و در خارج شدن از سهام‌گران نیز ناموفق بوده و در تله‌صف‌های فروش گرفتار مي‌شوند. اما یک سرمایه‌گذار آگاه به خوبی مي‌داند که رفتار بازار چندان قابل پیش‌بینی نیست، ولی چون به اصل «حرکت قیمت به سوی ارزش ذاتی» اعتقاد دارد، ترجیح مي‌دهد به جای تخمین رفتارهای بازار، افق زمانی سرمایه‌گذاری خود را بزرگ‌تر کند و بدین ترتیب از بازدهی سرمایه‌گذاری خود به بهترین شکل منتفع شود. واقعیت این است که قواعد نوسان‌گیری آسان و سریع است و با جو بازار تغییر مي‌کند، اما قوانین سرمایه‌گذاری حرفه‌ای پیچیده است و فرد باید با تلاش و صرف وقت زیاد دانش حسابداری و تحلیل بنیادی و تکنیکی را در خود تقویت کند. به همین علت است که تعداد نوسان گیران در بازار سرمایه زیاد و تعداد سرمایه‌گذاران حرفه‌ای بسیار کم است. اما مطالعه تاریخچه سرمایه‌گذاران موفق نشان مي‌دهد که دنباله‌روی از بازار باعث کسب سودهای کلان نمي‌شود و بازدهی‌های بزرگ معمولا با خرید و نگهداری سهام ارزنده و ارزان در افق‌ زمانی بلندمدت اتفاق مي‌افتند.